یکی از چیزهایی که آدمها را دیوانه میکند همین انتظار کشیدن است.
مردم تمام عمرشان انتظار میکشیدند. انتظار میکشیدند که زندگی کنندانتظار میکشیدند که بمیرند.توی صف
انتظار میکشیدند تا کاغذ توالت بخرند. توی صف برای پول منتظر میماندند و اگر پولی در کار نبود سراغ
صفهای درازتر میرفتند.
صبر میکردی که خوابت ببرد و بعد هم صبر میکردی تا بیدار شوی. انتظار میکشیدی که ازدواج کنی و بعد هم
منتظر طلاق گرفتن میشدی. منتظر باران میشدی و بعد هم صبر میکردی تا بند بیاید. منتظر غذا خوردن
میشدی و وقتی سیر میشدی باز هم صبر می کردی تا نوبت دوباره خوردن برسد. توی مطب روانپزشک با بقیه
روانیها انتظار میکشیدی و نمیدانستی آیا تو هم جزء آنها هستی یا نه.