بدبختی های روزگار ما آدم ها از آنجایی شروع شد که خواستیم همه ی آدم های اطرافمان را راضی نگه بداریم ، کاری که مدت ها طول کشید تا بفهمم چقدر عبث و بیهوده است ، هرچقدر خوب باشید و هر چقدر موجه ، هرقدر مبادی آداب ، هراندازه که مراعات کنید ، هر چقدر لی لی بگذاریم به لا لای دیگران ، هرچقدر خنده هایمان را زورکی تقدیم آدم ها کنیم ، هرقدر ملاحظه و درک خرج زندگی این و آن کنید ، هرقدر ، فقط و فقط خودتان را گرفتار کرده اید و بس ، سال ها طول کشید تا بفهمم که آدم های دور برمان آن چیزی که تو هستی و میخواهی باشی را نه میبینند و نه قبول اش خواهند کرد ، مردم آن چیزی را در تو میبینند که خودشان دوست اش دارند ، حقیقت این است که اولویت آدم ها خودشان اند ن تو