میدانم روزی میرسد همه خاطره هایمان را مرور خواهی کرد.
روزی میرسد که پسر من به نام تو باشد و چشمان دخترک مو طلایی ات به سیاهی روزگار من.
میدانم روزی میرسد در آغوش مرد غریبه ای که نامش فقط با جوهری سیاه در شناسنامه ام حک شده به یادت اشک خواهم ریخت و تو به دلیل سردی احساس نسبت به همسرت ،سر از دادگاه خانواده در می آوری.
من و تو بدون هم راه به جایی نخواهیم برد
هر طور شده بمان