برگ خالی|عاشقانه|شکست عشقی|فازسنگین

پست عاشقانه,متن عاشقانه,نوشته عاشقانه,عکس عاشقانه,برگ خالی,پست عاشقانه جدید,شکست عشقی,فازسنگین

۱۸۵ مطلب توسط «عاشقانه» ثبت شده است

اشک ...

‏چ درد عظیمی است دلتنگ و عاشق کسی بودن ک اون عاشق و دلتنگ دیگریست و هر روز و هر لحظه عاشقانه هایش را برای اوست و تو در خفا فقط اشک میریزی


۲۸ تیر ۹۵ ، ۲۲:۳۱ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عاشقانه

فصل تازهای اغاز میشود

بعضی از داستان های زندگی هیچ وقت پایانی ندارند. شاید بارها برایشان پایانی را تصور کرده باشیم. شاید اصلاً این به ظاهر پایان رخ دهد و ما به خیال مان برای همیشه پرونده شان را بسته ایم. اما گاهی زمان ثابت می کند که اشتباه کرده ایم. داستان های زندگی مان گاهی فرسنگ ها از ما دور می شوند با همه آدم ها و اتفاق هایشان. آنقدر که باورش سخت است که ما هم روزگاری جزئی از آنها بودیم. گاهی در ما ساکت می شوند و پنهان. آنقدر که هرچه بخواهی چیز خاصی از آنها را به یاد بیاوری نمی توانی و چه سخت است این ناتوانی.

چطور خاطرمان نمانده جزئیات لحظه هایی را که برای رسیدنشان ثانیه شماری می کردیم زمانی. تلخ یا شیرین، حقیقت این است که گاهی حتی فراموش می شوند اما تمام نمی شوند. انگار چیزی درون ما از آنها هنوز گرم است، مانند آتش زیر خاکستر. یک حرف کافی است. یک اتفاق یا دیدن یک فرد. انگار زمان به عقب بر می گردد. فیلمی از خاطرات گذشته ات را فریم به فریم جلوی چشمانت اکران می کنند. میان آتش درونت، باد می وزد و شعله جان می گیرد. فصل تازه ای آغاز می شود.


۲۸ تیر ۹۵ ، ۲۲:۰۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عاشقانه

یه روزه خوب میاد

چشمانت را ببند و تصور کن

تمامِ روزهایی را که در پیشِ رو داری

تمامِ آدم هایی که هنوز ملاقات نکرده ای

و مطمئن باش

میانِ همین روزها

یک نفر 

یک جا

آنقدر تو را می خواهد

که یادت می رود روزی جایی 

کسی از سرِ ندیدن و کم دیدن 

تو را نخواست

که باید بدانی کسی که یک قلب را

که تمام و کمال برای او می تَپد

نخواهد

تا عمر دارد 

قلبی اینچنینی برای لحظه هایش 

نخواهد بود

پ . ن : اینا همشدلداریه به خودمون . هیچکس جای اونو نمیگیره 

✍ نویسنده_پاکدل

۲۸ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۰ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عاشقانه

مراقبشون باشیم ...

یه گل کاکتوس قشنگ تو خونه ام داشتم،اوایل بهش میرسیدم،قشنگ بود و جون دار،کم کم فهمیدم با همه بوته هام فرق داره،خیلی قوی بود،صبور بود،اگه چند روز بهش نور و آب نمیدادم هیچ تغییری نمیکرد،

منم واسه همین خیلی حواسم بهش نبود به خیال اینکه خیلی قویه و چیزیش نمیشه،

هر گلی که خراب میشد میگفتم کاکتوسه چقدر خوبه هیچیش نمیشه اما بازم بهش رسیدگی نمیکردم...

تا اینکه یه روز که رفتم سراغش دیدم خیلی وقته که خشک شده،ریشه اش از بین رفته بود و فقط ساقه هاش ظاهراشو حفظ کرده بود،قوی ترین گل ام و از دست دادم چون فکر کردم قویه و مقاوم...

مواظب قوی ترین های زندگی امون باشیم ما از بین رفتنشونو نمیفهمیم چون همیشه یه ظاهر خوب دارند،همیشه حامی اند،پشتت بهشون گرمه...

اما بهشون رسیدگی نمیکنیم،تا اینکه یه روز میفهمی قوی ها هم از بین میرن...

قوی ترین ها هم نیاز به مراقبت و نگه داری دارند ...

۲۸ تیر ۹۵ ، ۱۰:۴۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عاشقانه

ایسنتاگرام عزیز ...

اینستاگراموخیلی دوست دارم... اینستاگرام اولین برنامه ای که

 منو با فضای مجازی آشنا کرد. دوستای زیادی پیدا کردم.اتفاق های خوب و بد زیادی برام رقم زد و تجربه های زیادی برام ساخت.

 اما تو دوسالی که 

تو این فضا فعالیت داشتم 

همیشه کمبود یه آپشن رو حس کردم :

 به نظر من اینستاگرام باید یه برنامه ریزی برای افرادی که مازوخیسم شدید دارن داشته باشه ... همون هایی که هر نیم ساعت پروفایل و پیچ هایی رو چک می کنن که جز عذاب چیزی واسشون نداره... مثلا باید ی پیام این شکلی از طرف اینستاگرام بیاد :

Errorr! U checked this profile more than 100 times today... So u no longer have permission to check him/her.

خطا! شما امروز بیش از صدبار این پروفایل را چک کردید.. از این به بعد شما اجازه ندارید او را چک کنید. 

__

یا اینکه همون جایی که گزینه ی بلاک هست یه گزینه ی فورگت(forget) هم داشت اون گزینه رو فعال می کردی و خلاص.... فراموش... _Are you sure u want to forget this person? 

_yes I'm sure 

مطمئنین می خواین فراموشش کنین؟

بله مطمئنم

اینجوری حداقل از صفحه ی مجازی برای  همیشه فراموش میشد. طوریکه هیچ رقمه نتونی سر نخی ازش پیدا کنی.

اینستاگرام عزیز بیا و این آپشن و هم اضافه کن


۲۸ تیر ۹۵ ، ۰۹:۲۶ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عاشقانه

چرا نمیخوابی

بهم گفت : چرا شبها نمیخوابی ؟!

چیزی نگفتم .

دوباره پرسید : چرا از خوابیدن میترسی ؟ چرا فرار میکنی ؟

ایندفعه تو چشماش نگاه کردم و بهش گفتم : تو خواب چیزایی رو میبینم که تو واقعیت زندگیم نیستن و این منو اذیت میکنه .

نمیدونم چرا بعد اون شب دیگه حتی خودشم نمیخوابید !

۲۷ تیر ۹۵ ، ۲۳:۲۱ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عاشقانه

دلم نوشت ...

من هیچ حالی ندارم. نه خوشحالم. نه غمگینم. نه خسته ام. نه سرحالم. معمولی ام. معمولی ام. معمولی ام.شکایتی ندارم. رضایتی ندارم. افعالم از پنچ، شش تا فعل اصلی تجاوز نمی کند. کار کردن، طراحی کردن، خوابیدن، خوردن، نوشتن، خواندن. 

خدا رحمتش کند می گفت به سر عشق چی اومد بدبخت؟من نمی دونم به سر عشق چی اومد...به درک اصلا.


هیچ نمی دانم چه حالی دارم. سوراخ های دماغم را گشاد کرده ام و دارم سپری می کنم این روزها را. 

هی می خواهم به روی خودم نیاورم که دارم سپری می کنم اما این کار من فقط سپری کردن است.

می دانم این وضعیت اشتباهی ست که نباید تویش بمانم اما مانده ام. 

این "که چی" لعنتی نشسته ست توی دامنم. به هم نگاه می کنیم. می گویم که چی؟ می گوید که چی؟غمی ندارم. بغضی ندارم. هستم. فقط هستم.افتاده ام به آن حال های انفعالی که از خودم سراغ دارم. که شانه بالا می اندازم برای جهان به انضمام مایحتوی ش. فقط یک رضایتی که دارم این است که خوشبختانه  نباید برای کسی توضیح بدهم که چرا  حالم خوب نیس.حوصله ندارم این مزخرف را کش بدهم ...

۲۶ تیر ۹۵ ، ۲۱:۳۸ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عاشقانه

ادمی گاهی میترسد

آدم یک روز چشم هایش را می بندد و دست هایی را رها می کند،

با چشم های بسته دست های دیگری را می گیرد،

با چشم های بسته سعی می کند همه چیز را فراموش کند،

با چشم های بسته حرف می زند، می خندد، راه می رود،

و در آخر با چشم های بسته سقوط می کند!

پس از آن چشم هایش را باز می کند،

با چشم های باز راه می رود اما دیگر سقوط نمی کند،

با چشم های باز کم حرف می زند، کم می خندد،

و همه چیز را مو به مو به یاد می آورد،

اما با چشم های باز دیگر می ترسد که دست هایی را بگیرد، می ترسد...


۲۶ تیر ۹۵ ، ۱۲:۲۲ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عاشقانه

گاهی دلم میخواهد

گاهی وقتی فکر میکنم 

که امروز جمعه است و این جمعه های لعنتی عصر دارند، غروب دارند، 

دلگیری و دلتنگی دارند ؛ 

هوس میکنم خودم را برای خودم لوس کنم، 

هوس میکنم برای خودم یک لیوان چای بریزم و بعد بلند شوم همه ی درها و شیشه ها را ببندم و بگذارم آدم ها همان پشت بمانند، 

هوس میکنم بروم پریز تلفن را از برق بکشم، 

یا برای ساعاتی آفلاین بمانم و خودم را بزنم به نبودن که مثلا کسی نگرانم شود، 

یا هوس میکنم گوشی همراهم را خاموش کنم تا هرکس که سراغی از من گرفت اپراتور بگوید: "مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد"

گاهی عجیب دلم میخواهد، 

مشترک مورد نظر باشم و در دسترس نباشم، اما انگار دست و دلم نمیرود به خفه کردن تلفن ها و این وسایل ارتباطی لعنتی، 

دست و دلم نمیرود به در دسترس نبودن، میترسم صبح شنبه، 

بلند شوم ببینم نه پیام خوانده نشده ای دارم، نه پیغامی، نه میس کالی، 

میترسم چشم باز کنم ببینم یک عمر در دسترس نبوده ام و انگار نه انگار، نه خطی، نه خبری، نه پیغامی ؛ ببینم یک عمر خودم را به نبودن زده ام و هیچکس حتی دلش تنگ نشده...!


۲۶ تیر ۹۵ ، ۰۰:۱۸ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عاشقانه

دوست باش ...

وقتی یکی باهاتون درد دل میکنه و از شکست عشقیاش میگه ، بدترین و اشتباه ترین حرف های ممکن اینه که مثلا ... 

بی خیال بابا مگه آدم قحطه 

اصلا حیف تو نبود ؟ ... 

یا بگی؛ اینا همش یه تجربه است .

یا بگی؛ دختر های امروزی فلانن

پسرهای امروزی فلانن

عشق هم عشق های قدیم 

بابا اینا رو خودش هم میدونه ، این حرفها رو خودش هم به خودش زده  پدر و مادر و نزدیکانش هم هزار بار توی سرش زدن

به جای این حرفا ، بغلش کن  بگو : 

شاید نفهمم چقدر ولی میبینم داری عذاب میکشی.

حق داری ناراحت باشی ، از دست دادن یک نفر که دوستش داری، چه خوب، چه بد، سخته، شکست در یک رابطه چه درست، چه اشتباه، دردناکه؛

من نمیتونم چیزی رو تغییر بدم ولی کنارت هستم. بیا حرفهات رو به من بزن.

بیا گریه هات رو روی شانه های من بکن. بیا به من تکیه کن. کنارت میمونم تا باز حالت خوب بشه .من رفیقت هستم. رفیقت .

دستاشو بگیر . بگذار خوب گریه کنه . دوستت فقط احتیاج به یک دوست داره ... 

همین...

پ . ن : با هم دوست باشیم

۲۵ تیر ۹۵ ، ۲۱:۳۸ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عاشقانه

کاش ...

کاش روزی تلفنم زنگ بخورد 
گوشی را جواب بدهم و تمام آروزهایم معنا پیدا کنند
کاش با من از خودت بگویی 
از این که در نبودنم چه کرده ای ؟ عجیب دلتنگ همین مکث های کوتاه پشت تلفنت هستم .
همین که صدای نفس هایت را بشنوم 
نمیدانی چقدر بی خوابی کشیدم تا شاید یادم برود چگونه میخندیدی 
اما نشد 
من بهتر از هر نت و موسیقی آوایت را بلدم 
هر روز جلوی آیینه می ایستم و به جای تو 
به خودم نگاه می کنم
هر روز حس میکنم که چقدر بیش تر از پیش گوش به زنگت هستم 
به من زنگ بزن 
صدایت همان اتفاقیست که باید بی افتد 
بدون تو و حرف هایت دیگر این روز ها جایی برای خوشبخت شدن ندارد ...

۲۴ تیر ۹۵ ، ۲۳:۵۹ ۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عاشقانه

کنکوریها بخوانند


🌹 کنکوری ها بخوانند 🌹


_ شب قبل از کنکور دوش اب سرد و مصرف ویتامین ث تاثیر بسزایی در کاهش استرس شما دارد.

_ حداقل ١٦ ساعت قبل از کنکور به خود استراحت داده و مطالعه نکنید.

_ برای راحت خوابیدن بعدازظهر کمی پیاده روی کنید ( نه ورزش سنگین ) 

_ اگر خوابتان نمیبرد تلاش نکنید اندکی قدم بزنید سپس به رختخواب بازگردید.

_ وسایل و لباس های لازم برای روز کنکور را از شب قبل آماده کنید .

_ با کمترین وسایل ممکن به کنکور بروید و لباس راحت و خنک بپوشید.

_ حتما صبحانه را کامل و مقوی میل کنید و از مصرف مایعات زیاد بپرهیزید.

_ حتما ٤٥ دقیقه قبل کنکور در محل برگزاری باشید زیرا صحبت با سایرین از استرس شما میکاهد.

_ همه ی سوالات را بخوانید و اگر به سوال سختی برخوردید روحیه تان را از دست ندهید حتما سوال های بعدی آسان است .

_ به دیگران توجه نکنید شما هدف مخصوص به خود را دارید.

_ به سوالاتی که شک دارید پاسخ ندهید .

_ و در نهایت کنکور و برینین بیایین،هیچیم نمیشه،گول اینایی که کنکور و بزرگ میکنن و نخورین...


شد،شد /نشد فدا سرتون

سرتون سلامت عشقا 🤗

۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۰:۳۹ ۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عاشقانه

پسرم ...

پسرم ک بدنیا آمد 

نام تورا روی او میگذارم..

هر روز با بهترین تعابیر جهان بیدارش میکنم در آغوشش میگیرم .. 

می بوسمش

بزرگتر که شد 

لابد از پدرش میپرسد

 چرا این اسم را برایش انتخاب کرده ایم؟.. 

پدرش هم طبق معمول

 با غرولند حواله ش میدهد

 به من که برو از مادرت بپرس بگذار ببینم 

اخبار چه میگوید...

من اما

 دستش را میگیرم 

میبیرمش دنج ترین جای خانه ..

پیشانی اش را که بوسیدم

 دستانش را ک در دستم فشردم ..

 آنوقت می نشینم *.*

تو را زار زار برایش گریه میکنم...

۲۳ تیر ۹۵ ، ۲۱:۰۰ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عاشقانه

هستند و نیستند

بعضى بودنها هست،

که آرام آرام بیچاره ات میکند.

بودنهایى که تکلیفت را مشخص نمیکنند،

هستند و نیستند..

انگار خودشان هم نمى دانند!

میدانى،

تردید همیشه از ارزش ماجرا کم میکند..

باید مصمم باشد!!

پایش را توى یک کفش کند و کلافه ات کند

از بس در انتخابش مطمئن است.

کارى کند از خودت بپرسى مگر من چه هستم ؟؟

باید بودنش را صبح ها موقع صبح بخیر گفتن و شبها موقع خواب حالى ات کند.

آنجور بودن ها، که نمیدانى اش،

که مطمئنت نمیکند به بودنش

بدون آنکه خودت متوجه اش باشى بیمارت میکند.

یک روز از خواب بیدار میشوى و میبینى بیدار نمیشوى

آنها که کج دار و مریز میروند را

یکبار براى همیشه پشت در بگذار،

بعد از آن نفس کشیدن آسانتر میشود.

۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۲ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عاشقانه

گنجیشک

تموم اون شب رو پای درخت چنار نشستم و به یه گنجشک خیره شدم!

چند باری هم تلاش کردم که باهاش دوست شم اما هر بار که بهش نزدیک می شدم، می ترسید و پرواز می کرد، اونجا بود که یه کشف بزرگ انجام دادم! کشف کردم که چقدر شبیه اون گنجشکم، اون هم مثل من از آدم ها می ترسید، فرقی واسش نداشت اون آدم خوبیه یا بد، از هرکی که بهش نزدیک می شد می ترسید، چون آدم قبلی ها خیلی اذیتش کرده بودن.

تا اینکه اون گنجشک پرواز کرد و رفت پیش دوست هاش، دوست هایی که مطمئن بود با تیرکمون نمی کشنش، و من فهمیدم که نه مثل اون بال دارم و نه دوست های گنجشکی دارم که بتونم باهاشون پرواز کنم.

۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۷:۴۶ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عاشقانه

مسئولیت دوست داشتن خیلی سنگینه

من می تونم باهات تو کافه بشینم، بگم و بخندم، باهات ساعت ها قدم بزنم، درد و دل هات رو گوش کنم و هر کمکی از دستم بر بیاد واست انجام بدم و در قبال این ها چیزی ازت نخوام، در واقع من می تونم یه دوست خیلی خوب واست باشم، به شرط اینکه تو هیچ وقت حرف از دوست داشتن نزنی، اینجوری کار سخت میشه!

به نظرم اگه یه روز حقیقتا احساس کنی که خودت رو دوست داری باید نسبت به خودت و کارهایی که انجام میدی متعهد بشی و دربند اصول خاص خودت زندگی کنی، چه برسه به روزی که با کسی دیگه حرف از دوست داشتن بزنی، مسئولیت دوست داشتن خیلی سنگینه.


۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۴:۰۰ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عاشقانه

بدبختی シ

مانتوهای ۱۵ تومنیو مسخره میکنن نمیفهمن همه نمیتونن مانتو گرون بخرن..نمیفهمن شاید واسه بعضیا همین غنیمته..وقتی همین مانتوشو میپوشه براش لذت بخشترین لحظه زندگیشه..اگ این مانتو تو بالا شهر ۱۵تومن نبود..همینو با یه قیمت گزاف میخریدنو بااون نیم تنه های مسخره و کتونیای ب اصطلاح فسفری و نئون شاخ میشدن..نمیفهمید دیگه..فقط بلدید اونو مسخره کنین جامعه ما از مانتوی ۱۵تومنی خراب نمیشه . این حضور آدمای احمقیه که مارو به سمت گرداب میکشونه..واقعا متاسفم برا کسایی که انقدر عقده اینو احمقن که تنها دغدغشون مسخره کردن آدمای بدبخته!

#فاز_سنگین

۲۲ تیر ۹۵ ، ۲۱:۵۴ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
عاشقانه

هیچکس

وقتی می گم هیچکس، یعنی دقیقا هیچکس.

روزای زیادی باید بگذره تا آدم قانع بشه فقط خودش هست و خودش.

 تا باورش بشه از بقیه، جز یه اسم و چندتا خاطره ی کوچیک چیزی براش نمی مونه.

بیست سال

چهل سال

هفتاد سال زندگی، فقط برای تلمبار کردن اسم روی اسمه. 

برای جایگزین کردن خاطره جای خاطره. اما حاصل جمع همشون صفره. 

یه روز می شینی عمرت رو ورق می زنی،

سیر تا پیازت رو واسه خودت تعریف می کنی...

اینجاس که می فهمی،

چقدر برای هیچکس نگران شدی

چقدر برای هیچکس غصه خوردی

چقدر برای هیچکس دلتنگ شدی

چقدر برای هیچکس دعا کردی

چقدر برای هیچکس بووووووودی....

به خودت میای، به اطرافت نگاه می کنی.

هیچکس نیست.. 

دقیقا هیچکس...


۲۲ تیر ۹۵ ، ۱۶:۱۲ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عاشقانه

صبح خاکستری

گاهی وسط  روزمرگی ها و تلخی ها،اتفاقات خوب می آیند تا بگویند آن چیزی که تو را توی شبها و کابوسهات محکم بغل گرفته و به صبح های خاکستری چسبانده

عشقی است که با همه ی زخم هاش

باز هم تنها دلیل توست برای ادامه دادن


۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۷ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عاشقانه

طعم گیلاس

صبح پا شدی هیچ نگاه کردی؟؟...به آسمان نگاه کردی؟... نَمیخوای اون دم صبح اون طلوع آفتابو نَمیخوای ببینی؟ ...ســرخ و زرد آفتابو موقع غروب دیگه نمیخوای ببینی؟... ماها دیدی؟ ...نمیخوای این ستاره ها را ببینی؟... شب مهتاب...اون قرص کامل ماه...دیگه نمیخوای ببینی؟ ...چشمت میخوای ببندی؟!.....آقا اینا تماشایی داره...میخوان از اون دنیا بیان ببینن اینجا را...شما میخوای خودتو به اون دنیا بفرستی؟.... دیگه نمیخوای آب چشمه خنک دیگه نمیخوای بخوری؟ دست و صورتتو با اون آب چشمه بشوری؟

به این چهار فصل طبیعت نگاه می‌کنی هر فصل یه میوه میاد...تابستان میشه یه میوه میاد...پاییز میشه یه میوه میاد...زمستان میشه یه میوه میاد...باهار میشه یه میوه میاد....هیـــــــــــچ مادری در یخچالش به بچش اینطوری میوه نمیذاره....هیــــچ مادری به بچش این خدمتو نکرده که خداوند به این بندگانش ارزانی کرده...همه اینها را قلم بزن...همه اینها را رد بشیم...از مزه یه گیلاس میخوای بذری...نگذر من میگم رفیقتم نگذر حالا میگذری بگذر!


طعم گیلاس - عباس کیارستمی


۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۱:۲۷ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عاشقانه